در سال 1889، شهر Rejection، نوادا، به معادن نقره نزدیک به درآمد خود بستگی دارد. رد چند ساکن دارد. کریستین لرد میزبان کاروان های محلی است، که کارهای زیادی را انجام نمی دهد زیرا کارسون سیتی شلوغ ترین مکان در این منطقه است. پیونگ لیانگ چانگ، همسرش لو وان چانگ و پسرش فو یین چانگ مهاجران از چین هستند و آنها بازار چانگ را دارند. ساکنان دیگر شامل Old Fred، آجر Walters، Stony Walters، Big اسب جانسون، Soggy، Miner Jun Pedilla و دوست کریستین Tecopa هستند. هنگامی که یک جوجه داغ سبب می شود که چهار تخم مرغ را ببلعد، چندین مردی که در معدن نقره کار می کنند، توسط هر کدام از تخم ها کشته می شوند. هر کس برای ورود به معدن وحشت زده است. هیچ کس نمی خواهد زندگی خود را به خطر بیندازد، حتی اگر خاموش کردن معدن باعث مرگ شهر شود. صاحب این معدن هیرام گومر با خاموش کردن معدن وارد منطقه ای از فیلادلفیا برای تحقیق می شود. خوان به عنوان راهنمای هیرام عمل می کند. همانطور که معلوم شد، هر تخمک دارای یک گرابید است، اما سال 1889 حدود 100 سال پیش از آنکه Graboids نامیده می شد، بنابراین Hiram آنها را Dragons خاك می نامید. هنگامی که اژدهای خاكی برای ساكنان ممنوعیت برای رسیدگی بیش از حد محسوب می شوند، هیعام از Black Hand Kelly، سریع ترین اسلحه گیر در غرب می خواهد. کلی در توپخانه سنگین به ارمغان می آورد که نشان می دهد که کاملا بی فایده است که خاکستری اژدها خروس بزرگ به اندازه بزرگ، و یکی از آنها می کشد کلی. در نتیجه، هیعام تصمیم می گیرد تا شهر را ترک کند، در حالی که هر کس دیگری حاضر به ترک محل است که آنها به خانه می روند. در حالی که هیروم در شهر کارسون سیتی است، او یک پیام سیمی را نشان می دهد که خاك اژدها ها دیگر در ناحیه ای است كه معدن آن است - آنها به سمت عقب نشینی می روند. هیرام به یک فروشگاه اسلحه محلی می رود و او به عقب باز می گردد و بسیار مسلح است. هیرام و شهروندان با استفاده از سلاح هایی که دارای یک تفنگ بزرگ هستند، آماده دفاع از شهر در برابر خاک اژدها می شوند.