در مکزیکو سیتی، دوستان Tenoc Iturbide و Julio Zapata، دوستان دیرین نوجوان احساس بی قرار بودن می کنند، زیرا دوست دخترانشان با هم از طریق اروپا سفر می کنند تا همه آنها مرحله بعدی زندگی خود را در کالج آغاز کنند. در عروسی خانوادگی شاداب، Tenoch و جولیو با Luisa Cortés، همسر بیست و یک پسر عموی Tenoch's Jano، دو نفر که از اسپانیا به مکزیک نقل مکان کرده اند، ملاقات می کنند. Tenoch و Julio سعی می کنند زیبایی لوئیسا را تحت تأثیر قرار دهند و به او بگویند که سفر خود را به زیباترین ساحل منحصر به فرد مکزیک به نام لا بوکا دل Cielo (ترجمه به دهان بهشت)، سفر و ساحل که در واقع نمی وجود دارد وقتی لوئیسا از ناهماهنگی زنی Jano مستقیما از دهان اسب یاد می گیرد، پیشنهاد Tenoch و Julio را برای سفر در این سفر جاده ای می گیرد، به این معنی که Tenoch و Julio باید یک سفر جاده ای را به یک ساحل غیرمیزی بکشند. آنها تصمیم می گیرند که به سوی یکی از طرفداران سبا پیشنهاد شوند که به نظر می رسد کمی از این محل ساحلی گیج شده است. در سفر جاده ای، که به پایان می رسد کاملا کاملا هماهنگ نیست، سه در یک سفر از کشف. برای لوئیسا، او باید بر اساس اخبار خبری Jano و یک راز که وی نگهداری می کند، با آینده اش فورا آشنا شود. و Tenoch و Julio باید بدانند که دوستی آنها واقعا چگونه رشد می کند.