جیم، اوز، فینچ و کوین چهار نفر هستند که یک قرارداد را ایجاد می کنند که قبل از اینکه فارغ التحصیلی شوند، همه آنها بکارت را از دست می دهند. در حال حاضر سخت کار این است که چگونه از طریق شب عروسی به این هدف برسیم. در حالی که اوز شروع به خواندن می کند تا توجه را جلب کند و کوین تلاش می کند تا دوست دخترش را متقاعد کند، فینچ هر شیوه ای را گسترش می دهد که شایعات را گسترش می دهد و جیم با شکست مواجه می شود. جیم همیشه از طریق پدر و یا از طریق مشاوره جنسیتی قابل اعتمادش به سر می برد. آیا آنها برای رسیدن به اهداف خود در شب عروسی قرار می گیرند؟ یا آنها چیزهای زیادی را یاد خواهند گرفت؟