اواخر قرن هجدهم. در شهري جنگ زده، گروه تياتري «هنري سلت» (پاترسن) مشغول اجراي ماجراهاي «بارون مونچهازن» است. ناگهان سروکله ي آدم عجيبي (نويل) پيدا مي شود که ادعا مي کند «مونچهازن» واقعي است. اهالي شهر به او کمک مي کنند تا گروه چهار نفره اش را بيابد و مانع از حمله ي نهايي ترک ها شود...