پسرکی به نام حسنی که با مادربزرگ خود زندگی میکند و روزگار سخت و و تنگدستی را میگذراند، روزی برای فروش بز خود، که خیلی هم او را دوست داشت به سمت بازار حرکت میکند، در راه به جادوگری برخورد میکند که در ازای یک بطری پر از دود، بز را از حسنی میخرد. بطری ستونی از دود در حیاط خانه حسنی تشکیل میدهد...