یک آموزگار (سعید رحمانی) پس از چند سال زندگی با همسر خود (پروانه) اینک تمامی باور و اندیشه خود را از یک زیستن بیهوده و بی ثمر یافته و در صدد جدائی از همسرش برمیآید. بافت اصلی داستان جدال و کشمکش ایندو در ادامه زیستن و جدائی است. در ساعاتی پس از جدائی رسمی، ایندو ادامه زیستن را میپذیرند، اما تقدیر آندو را به گونهای دیگر جدا و رها میسازد.