"پریچهر" خوانندهی معروف،در جستجوی همسر مناسبی است که تصادفاٌ با "پرویز" پسر خانواده ی "بزرگ القاب" آشنا شده و تصمیم به ازدواج میگیرد.اما عموی پرویز که قصد دارد پریچهر را خود به دست آورد پرویز را با دختر خانواده ی دیگری آشنا میکند.پریچهر که ناراحت است با جوان دانشجویی آشنا شده و با کمک او نقشه ی ازدواج پرویز را به هم میزند و در همین زمان متوجه می شود که خانوادهی بزرگ القاب دروغ گو و حقه باز هستند و قصد فریب او را داشتهاند.