اشلی» (لوهان) همیشه از آن دخترهایی بوده که از هر نظر شانس آورده اند. در عوض «جیک» (پاین) اصلا شانسی در زندگی نداشته، دست و پا چفلتی است و همیشه هزار تا بلا سرش می آید. این دو نفر در یک، جشن بالماسکه ی پر رزق و برق به طور اتفاقی با هم آشنا می شوند و تماسی زودگذر باعث می شود که ستاره ی شانس شان با هم تاخت زده شود …