حسین که رانندهی تاکسی است به لحاظ عدم امکانات مادی قادر به ازدواج با نامزدش نیست و سعی دارد با کوشش بیشتر پول لازم را برای ازدواج با او به دست آورد.اما گرفتار دختری فرنگی به نام ماریا میشود.دختر در مدت کوتاهی که با حسین به سر میبرد به او علاقمند شده و حاضر به ازدواج میشود.پس از چند حادثه سرانجام راننده ترجیح میدهد که با نامزد خود ازدواج کند