دو برادر به نام های احمد و بهمن به دلیل رفتار خشن پدر از خانه می گریزند و به بندرعباس می روند. آن ها با حمزه که در مسافر خانه کار می کند، آشنا می شوند و با تهیه و فروش اجناس قاچاق ارتزاق می کنند. در این کار با موسی، قاچاقچی هروئین، آشنا می شوند. پدر احمد و بهمن از روی عکسی که پسرانش برای مادر فرستاده اند آن ها را در بندرعباس می یابد و به کمک مأموران، موسی و همکارانش را گرفتار می کند. احمد و بهمن به آغوش خانواده بازمی گردند.