در سال 1599 ایتالیا، بئاتریس سنسی، دختر نوجوان از مالکان دیوانه و فرانسیسکو کنکی است که دخترش را در زندان قلعه اش برای بازی هایش قفل کرده است، زمانی که او آن را احساس می کند، از او سوء استفاده جنسی می کند. بئاتریس سپس با مادربزرگ او، خدمتکار خدمتکار او، Olimpio و همچنین یک راهزن محلی که به نام Catalano نامگذاری شده است، برنامه ریزی می کند تا قتل فرانچسکو را برنامه ریزی کند.