همسر یک افسر پلیس گرفتار زایمان غیرطبیعی میشود.دکتر اختیاج به نوعی خون بخصوص و کمیابی دارد.افسر پلیس پس از پیگیریهای زیاد درمییابد که دزدی سابقه دار صاحب این نوع خون است.دزد به خیال آنکه پلیس در تعقیب اوست میگریزد.افسر پلی سرانجام دزد را مجاب میکند که خون خود را دراختیار همسرش بگذارد.در همین حال افسر پلیس اطلاع حاصل میکند که یک دیوانه از تیمارستان گریخته است.او ضمن تعقیب دیوانه موفق نمیشود که به بیمارستان برود و فرزندش میمیرد.همسرش او را در مرگ فرزندشان مقصر میدان، ولی سرانجام پی میبرد که شوهرش چارهای جز انجام وظیفه نداشته است.