"دادخواه" با همسر و دو فرزندش زندگی سختی دارد. و مشکل او زمانی مضاعف میشود که حکم تخلیه برای خانهای که در آن بسر میبرد، صادر میشود. دادخواه سرانجام تصمیمش را میگیرد و با فروش همه زندگیاش، با دریافت وام بانکی، خانه محقری را خریداری و تا آخرین روز عمر به پرداخت قسط میپردازد. "بهمن" در این زمان، جوانی است که پس از اتمام تحصیلات، باید جذب جامعه شود. ولی او در همان آغاز درگیر مساله کار و مسکن میشود، همان مشکلاتی که پدر یک عمر با آن مواجه بود، ولی بهمن حاضر نیست این رویه را پیشه کند، پس از تهران خارج میشود...