1926. جنگ داخلی چین. ریدپرد تد بئوبین اسیر شده و مجبور به شهادت اعدام دخترش می شود. او سرانجام فرار می کند و قول می دهد انتقام مرگ او را بگیرد و با یک مأموریت مرگبار برای خرید اسلحه در خارج از کشور و قاچاق آن به عقب برگردد. تد برای رسیدن به زادگاهش به دنبال یافتن مادر بزرگ سالخورده و برادر کوچکتر جورج است. اما زمان در حال فرار است، و قبل از اینکه بتواند به آنها کمک کند، باید اسلحه ها را بگیرد. در تدوین این معامله، تد با ماد ریان مالک مالک شبانه مجلل مخدوش می شود و او را به گانگستر های خائنانه تبدیل می کند که او را به توپخانه می فروشند. برای یک اسلحه دونده، سقوط در عشق مانند قرار دادن یک تپانچه در قلب شما - و کشیدن ماشه!