احسان در سن هفت سالگی با علم و کتل آشنا می شود و عشق به ائمه از همان زمان، در روح و جانش رسوخ میکند. او پس از ۱۶ سال برای احقاق حق پدرش که فکر میکند حقش پایمال شده است از فرانسه به ایران سفر میکند و پس از سفر در مییابد ، کارخانهای را که پدرش حق خود میدانست، در حقیقت متعلق به دیگران است. احسان هنوز عزاداری های دوران کودکی و خاطره آن را در ذهن و روحش دارد که در نهایت باعث تحول در وی می شود و…