ناهید یک زن تنها و طلاق است که در خانه اجاره ای با فرزندش زندگی می کند و به دلیل وضعیت مالی او، اجاره به دلیل شرایط مالی او گذشته است و صاحبخانه بر او فشار می آورد. ناهید ارتباط نزدیکی با مسعود دارد و قرار است با او ازدواج کند، اما به دلیل اینکه او طلاق متقابل داشته است، او نگران است که او قادر به دستگیری فرزندش از شوهر سابق خود نخواهد بود. در پایان، مسعود او را به پذیرش ازدواج موقت می پذیرد تا شوهر سابق او متوجه نشود و به او کمک خواهد کرد تا وکیل خود را برای دستگیری فرزندش به دست آورد. پسر پس از دیدن مسعود، فرار می کند و به خانه پدرش می رود.