سالهای قبل از هزاروسیصد، اواخر سلطنت قاجاریه، اوضاع سیاسی ایران به هم ریخته است، قوای روس و انگلیس در شمال و جنوب ایران حضور دارند. دولت وقت سعی در به امضاء رساندن قراردا 1919 با دولت انگلیس را دارد. در شهرستانها و روستاها رعایا و دهقانان که تحت تسلط اسلحه، مامور به تهیهی غذای قوای اجنبی هستند و هر بار که سر به اعتراض بر میدارند، سرکوب میشوند. یکبار در روستایی در شمال ایران، کشته شدن یکی از مبارزان با نام "الهیار" سبب میشود که "خلیل" یکی دیگر از اهالی به راهنمایی "سید" رهبر مذهبی سیاسی منطقه، به راه او گام نهاده و مبارزه را ادامه دهد. درگیری قزاقها با خلیل و همراهانش بالا میگیرد و مردم نیز به شکل آشکارتری پا به میدان مبارزه میگذارند، تا جایی که در یک یورش به قلعهای که پایگاه قزاقها و فرماندهان آنهاست به پیروزی میرسند.