بغض داستان تلخ مهاجرت است. ماجرای پرتنش عشق و نفرت و داستان دو روایت از دو مقطع زندگی حامد و ژاله در استانبول است. ژاله و حامد دو جوان از نسل سوم مهاجران ایرانی هستند که ناخواسته تن به مهاجرت دادهاند.[۵]
روایت اول: حامد سر جوان ایرانی گرافیتی کاری در ترکیه، که کارش کشیدن نقاشیهای خیابانی است، مجردی نمیتواند وارد دیسکو شود. او برای رفتن به داخل دیسکو با ژاله آشنا میشود و این آغاز رابطه عاشقانه آنهاست.
روایت دوم: هشت ساعت سرنوشت ساز زندگی حامد و ژاله در آخرین ساعات حضورشان در استانبول که دست به سرقت از مغازه عموی حامد میزنند و...