خلافکاری خشن و بی سر و پا به نام "آلبرت اسپیکا" صاحب رستورانی بزرگ با تعدادی خدمه است. او هر شب با افراد تبه کاری در آنجا شام می خورد. همسر او "جرجینا" زنی روشنفکر است که بالاجبار باید همسرش را در مراسم های شبانه همراهی کند. در یکی از شبها او متوجه مرد کتابفروشی می شود که در نزدیکی میز آنها نشسته است...