یک شب، یک دختر به نام سحر که از یک خانواده فقیر است و در لبه شهر زندگی می کند، به خانه اش نمی آید. مادرش به پلیس می رود و ناپدید شدنش را گزارش می دهد. در آن روز، بدن یک دختر که با توصیف او مطابقت دارد پیدا می شود. پدر و مادرم به نام شناسایی بدن، اما متوجه می شوند که بدن متعلق به شخص دیگری است. عمده سعید مسئول پرونده دختر قتل نیز مسئولیت پرونده سحر را بر عهده دارد.