مینا برای برگرداندن جسد شوهرش مصطفی که شانزده سال پیش به شهادت رسیده، همراه با گونا، زن کرد عراقی، به کردستان عراق سفر میکند. گونا و دیگر زنان کرد، در مقابل تفحص اجساد شهدای ایران دستمزد میگیرند. و حالا گونا از محل دفن مصطفی باخبر است. مینا در طول مسیر پی به این واقعیت میبرد که شوهرش از قداست خاصی در میان اهالی کرد منطقه برخوردار است. سالها پیش کردها جسد او را سالم پیدا کردهاند و حالا اجازه بازگشت جسد را نمیدهند.