مرد کوفه از امام حسین (ع) دعوت میکنند که به آن شهر برود. امام نامهای به "سلیمان خزاعی" مینویسد و از "قیس" میخواهد که نامه را به کوفه ببرد. در راه قیس دستگیر شده، اما قبل از دستگیری نامه را از بین میرود. پس از شکنجهها و سعی برای آزادی، "ابنزیاد" حاکم شهر، شایع میکند که قیس علیه امام در مسجد جامع سخنرانی خواهد کرد. روز موعود فرا میرسد ولی، برعکس، قیس جنایات ابن زیاد را افشاء میکند.