شبی در کلبه گدایان نوزادی از یک مادر برده متولد میشود، همزمان با آن در خانه اربابی یک نوزاد دیگر متولد میشود اما مادرش به هنگام زایمان میمیرد. زن برده به عنوان دایه به خانه ارباب فرستاده میشود اما زمانی که میبیند بچه خودش گرسنه مانده است، نوزاد را با همدستی برده دیگری که خواستگارش است عوض میکند و داستان بدین گونه ادامه پیدا میکند.