آنتونی کورتیس (تیت)، جوان هجده ساله باهوشی است که تصمیم می گیرد به جای ورود به کالج، “خوآنیتا” (جکسن) و دوستان هم محله ای اش را ترک گوید و در نیروی دریائی ثبت نام کند. پس از تجربه هائی دهشت بار در ویتنام، در سال ۱۹۷۲ به خانه و کاشانه باز می گردد و در می یابد کسی او را به چشم یک قهرمان نمی نگرد. او و “خوآنیتا” که در آپارتمان محقری در جنوب برانکس زندگی می کنند، در تأمین معاش با مشکل مواجهند. “آنتونی” حس می کند چاره ای ندارند جز اینکه در نقشه ای برای دزدیدن “رئیس جمهورهای مرده” ـ اصطلاحی عامیانه برای اسکناس هائی که تصویر ئریس جمهورهای سابق آمریکا بر آن ها نقش بسته ـ شرکت کند و گمان می کند این کار ضامن زندگی بهتری برای او، “خوآنیتا” و دیگر نزدیکانش خواهد بود. او از دانش نظامی اش برای طرح نقشه سرقت از اتوموبیل زره پوش حامل پول استفاده می کند ولی نقشه نافرجام می ماند…