راهزنی در جریان یکی از راهزنیهایش شیفتهی دختر زیبای رئیس یک ایل در گردنهی پاوه میشود.اما دختر نامزد پسرعمویش است.پسرعمو به خاطر دختر با راهزن درگیر میشود و پس از حوادثی سرانجام او را از بین میبرد و بدین ترتیب مردم آن حوالی از شر ظالمی چون او رهایی مییابند.