"قاسم" پسر یک مامور پلیس، بخاطر دوستی با چند جوان فاسد، سرانچام پایش به دزدی کشیده میشود. پلیس بی آنکه از هویت سارق با اطلاع باشد در تعقیب اوست. پس از چندی قاسم با دختری ازدواج میکند و به کاری شرافتمندانه مشغول میشود اما پس از باردار شدن همسرش، به خاطر نیاز به پول تصمیم میگیرد برای آخرین بار دست به یک سرقت بزند. پلیس، در صحنه سرقت حاضر میشود و فرزند خود را هدف گلوله قرار میدهد.