دختر و پسر روستایی به یکدیگر علاقمند میشوند و قصد دارند با هم ازدواج کنند اما ارباب که خود نیز عاشق دختر است با دسیسه پسر را به زندان میاندازد، دختر ده را ترک و پس از مدتی همزمان با آزادی محبوبش از زندان، به ده برمیگردد و در این حال اهالی ده که خود متوجه اعمال ریاکارانهی ارباب شدهاند او را از خود میرانند و دختر و پسر با یکدیگر ازدواج میکنند.