داستان یک پیرزن به نام زمانه خانم است که دارای یک ساختمان پنج واحده درتهران است و از خارج بر میگردد و در فرودگاه با پسری به نام مسعود آشنا شده و مسعود او را تا خانهاش میرساند مباشر زمانه خانم خانه را اجاره داده است... مسعود مباشر جدید میشود و به دنبال مستاجر برای خانه میگردد. اولین مستاجران ناصر و همسرش نیره که ناصر، دوست مسعود و نیره از اقوام مسعود است و به همراه دو زوج دیگر در خانه ساکن میشوند مسعود هم برای اینکه در خانه بماند مجبور به ازدواج میشود. خواهر زاده زمانه خانم با نام نیلوفر از خارج میآید و مسعود عاشق او میشود نصف خانه مال نیلوفر بوده و مستاجران باید خانه را خالی کنند و در آن زمان پدر ناصر از شهرستان میآید و...