سرخ پوستان کومانچی حمله ور می شوند و بیشتر اعضای خانواده ی « آرون ادواردز » ( کوی ) را به قتل می رسانند. پس از چندی « ایتان ادواردز » ( وین ) به اتفاق « مارتین پولی » ( هانتر )، پسر جوانی که « ایتان » سالها پیش از چنگ سرخپوستها نجات داده، سرسختانه به جست و جو برای یافتن دختر کوچکتر خانواده « دبی »، ادامه میدهند.