«علی» در راه بازگشت از مدرسه، مجروحی را که توسط دو موتورسوار ترور شده مییابد و به داییاش «امیر» اطلاع میدهد تا مجروح را که «محمود» نام دارد به بیمارستان برسانند. «امیر» که مأمور اطلاعاتی است تحقیق در خصوص ترور مرد مجروح را آغاز میکند، اما در فاصلهی کوتاهی «محمود» ناپدید میشود... «محمود» که از اعضای یک گروهک بوده و به عنوان «بمبگذار» آنها را یاری میداده، پس از اختلاف با ایشان، مورد تعقیبشان است که سرانجام نیز به قتل میرسد. «امیر» در ادامهی تحقیقاتش، خانهی تیمی آنها را شناسایی و سبب گرفتاریشان میشود.