برادر و خواهر کوچکی که در اثر حادثهای پدر و مادرشان را از دست .بعد برادر و خواهر یکدیگر را گم میکنند، دختر را خانوادهی متمولی به فرزندی قبول میکند و پیر با پیرمردی دوره گرد آشنا میشود.پیرمرد دختر را میبیند و برادرش را به سراغ دختر میبرد ولی دختر همراه پدر و مادر خواندهاش عازم سفر است.پیرمرد و پسر به فرودگاه میروند و در آخرین لحظه خواهر و برادر یکدیگر را مییابند و از آن پس هر دو در خانوادهی مرد متمول در کنار هم زندگی میکنند.