والتر مشکل دارد او یک آمریکایی است که اخیرا به یک روستای کوچکی مکزیکی نقل مکان کرد که در آن می خواهد زندگی و نوشتن کند اما او به سختی زبان را می داند و هیچ پولی ندارد. او می خواهد نوشتن کند اما هیچ ایده ای ندارد که چگونه این کار را انجام دهد و در ایالات متحده چیزی برای بازگشت به آن ندارد. او شبهای خود را در یک دریاچه رها شده توسط دریاچه سعی می کند نوشتن را خراب کند و روزهای خود را در یک وافه محلی که آبجو محلی را می بخشد نوشیدنی می کند که نمی تواند هزینه آن را بپردازد و به خاطر ترس از برده داری غذا بخورد. او واقعا یک مرد گمشده است و انتظار دارد که چیزی اتفاق بیفتد و او را نجات دهد. این زمانی است که یک مرد سایه دار که برای آخرالزمان عزاداری می کند، خود را معرفی می کند. او می خواهد والتر برای او کار کند. یک مرد قدرتمند محلی مرتکب جرم و جنایت علیه رئیس خود، یک تاجر قدرتمند سایه دار محلی شد، و او باید به مرگ برسد. والتر 100،000 دلار آمریکا به عنوان سرگردان ارائه شده است. پس از چند لحظه، والتر این پیشنهاد را پذیرفت، زیرا اگر او این کار را نکند، او را می کشند، اکنون او برنامه غیرقانونی خود را می داند. علاوه بر این، این پول می تواند او را در نهایت از دختر محلی او که به طور مخفیانه در عاشق شدن است، بپردازد، اما هرگز نبایستی خود را معرفی کند تا بتواند با او کنار بیاید. تلاش تروریستی به نحوی غیرمنتظره به پایان می رسد و والتر در کار خود عقب می افتد و هرگز قصد ندارد با دانش وی از این ترور زندگی کند. با این حال، والتر زنده ماند. در حال حاضر یک فلج، او قصد دارد انتقام بگیرد. او در نهایت هدف واقعی خود را در زندگی یافت. با این حال، سرنوشت یکی دیگر از پیچیدگی های بدبینانه و نادرست در فروشگاه برای او است.