کلود لرمینیه هرچند او اکنون هشتاد و یک ساله است، همچنان همانطور که تا کنون تحمیل شده است. اما سر و صدای فراموشی و سردرگمی او به طور فزایندهای مکرر می شود. با این حال، او به طرز شگفت انگیزی حاضر به پذیرفتن چیزی است که اشتباه است. کارول، قدیمی ترین دخترش، دستمزد روزانه و مالیات نبرد را برای اطمینان از اینکه او به تنهایی باقی نمی ماند، پرداخت می کند. کلود به طور ناگهانی تصمیم می گیرد که برای رفتن به فلوریدا غافلگیر شود. چه چیزی در پشت این سفر ناگهانی قرار دارد؟