چند سالی گذشت، آلخاندرو فریبنده بازگشت به hacienda خواهر فاحشه او، کاتالینا، که او را دوست دارد، برای پیدا کردن او ازدواج با ثروتمند و effute ادواردو. آلجاندرو متنفر برادر رداردوو و کاتالینا ریکاردو است. او اکنون غنی است و دارای مزرعه در مزرعه مستی ریکاردو است. او همچنین می خواهد کاتالینا با او فرار کند. او او را دوست دارد به عنوان اگر او روح او بود، اما او همچنین دوست ادواردو را دوست دارد و باردار است، بنابراین او ترک نخواهد کرد. او می خواهد آلخاندرو را در کنار هم بگذارد، یک همسر روحانی، اما او توسط غریزه و اشتیاق اداره می شود، تنها به او آسیب می رساند. او ویز ایزابل، خواهر کوچک جوان ادواردو را دوست دارد. عاشقان عشق غیرممکن و نفرت خوردگی در مقابل ماتریالیسم ناپایدار مکزیک است.