دختری زیبایی که بعدها به "ماه پیشونی" معروف میشود، خواهر ناتنی و زن بابایی دارد که از او نفرت دارد.یک بار طی ماجرایی شاهزادهای با ماه پیشونی آشنا میشود، اما این آشنایی دوامی نیاورده و به زودی میانشان جدایی میافتد.شاهزاده در جستجوی ماه پیشونی برمیآید و با وجود کوششهای بسیاری که میشود شاهزاده ماه پیشونی را پیدا نمیکند تا اینکه سربازان شاهزاده به خانهی ماه پیشونی میرسند.نامادری، ماه پیشونی را پنهان کرده و سعی میکند دختر خودش را به عنوان ماه پیشونی به شاهزاده معرفی کند.اما موفق نمیشود و بالاخره شاهزاده ماه پیشونی را پیدا کرده و با او ازدواج میکند.