حمید و دو شریکش مبلغی پول کلاهبرداری کردهاند. اما فقط حمید از محل پول باخبر است و همین مسئله باعث اختلاف وی با شرکایش شده است. او که هم مریض است و هم دچار عذاب وجدان شده است همسر خود و فرهاد زمانی، خبرنگاری که همراه وی در بیمارستان است را از محل پول باخبر میکند. از طرفی شرکاء وی قصد دارند تا پولها را بدست آورند. طی ماجراهایی سرانجام پول به حساب دفتر روزنامه ریخته میشود و همسر مطلقه حمید به همراه فرزندش به نزد حمید برمیگردند