یک باخشی پیر (خواننده و نوازندهی دوتار در ترکمن صحرا) که شاهد یک جنایت بوده، بیست سال است از دهکده دوری جسته و کسی از او خبری ندارد. از طرفی در طایفه، دو دوست قرار است که با خواهران یکدیگر ازدواج کنند. طبق وصیت پدر یکی از آن دو، استاد باخشی باید در مراسم ازدواج شرکت کند. جوانی پس از تلاش بسیار استاد را پیدا میکند و به دهکده بازمیگرداند. در مراسم عروسی، استاد باخشی طبق سوگندی که یاد کرده است، پرده از راز قتل پدر یکی از دو جوان برمیدارد و...