"امیر" که در نوجوانی در یک حادثهی اتومبیل مرگ نزدیکترین دوستش "بیژن" را سبب شده خود را نسبت به خانوادهی بیژن مدیون میداند، به یاری پدر ورشکسته بیژن میرود. پیرمرد برای اینکه خود را بازیابد به پول زیادی نیاز دارد و امیر باید مردی را بکشد تا این پول را به دست آورد. اما امیر عکس واقعه عمل میکند و نتیجه این میشود که مرد ثروتمند نه تنها پول مورد نیاز را به او میدهد، بلکه برایش کار مناسبی نیز فراهم میکند تا بتواند زندگی آیندهاش را با امیدواری بسازد.