محسن و همایون دو دوست هستند که در سال 1365 با وضعیت بد اقتصادی زندگی میکنند. آنها طی ماجراهایی عتیقهای خاص را پیدا میکنند که قابلیت سفر در زمان را دارد و محسن با آن به سال 1388 میرود و از آینده با خیر میشود. او چند بار در زمان سفر میکند و سعی می کند جلوی اتفاقات بد آینده را بگیرد. او در سال 88 عاشق هما میشود و سعی در کمک به او را دارد ولی با تغییر در گذشته هما و سعی در خوشبخت کردن او، هما را از دست میدهد. زیرا که هما با شخص دیگری ازدواج میکند و دیگر محسن را به یاد نمیآورد