دخترعمو و پسرعمویی (پروانه و موسی) قصد ازدواج دارند لیکن پدر دختر به پول نیاز دارد، و شرط ازدواج تهیهی پول میشود! مرد برای اجرای شرط راهی سفر میشود. در شهر بر اثر یک اتفاق، در جریان تعقیب یک مبارز سیاسی، او نیز دستگیر، زندانی و شکنجه میشود. اما به هنگام انتقال او و دیگر زندانیان فراری، در یک سرقت مسلحانه شرکت میکند. در پایان، آنها سهمی برای «موسی» باقی گذارده و میگریزند. «موسی» نیز سهم سرقت خود را به عمویش میدهد تا با «پروانه» ازدواج کند.