در مراسم عروسی فرخ و سگول، تصمیم گرفته شده است که عمو فرخ پس از سال ها تشکیل شود. با اصرار بزرگان خانواده، آنها را تشکیل می دهند و شروع به یک مهمانی می کنند، اما در حال رقص، این دو شروع به عقبنشینی کردند و مراسم عروسی را نابود کردند. انزام بزرگتر که پدر فرح است به خاطر این قلب حمله می کند و در نیمه شب می میرد. انتظام، عموی فرخ است یک تکه بزرگ از زمین، اما هیچ مجوز برای آن شده است و درخواست نصیر، عموی دیگر فرخ، برای سال برای ایجاد یک مجوز ساخت و ساز غیر قانونی برای او، بلکه نصیر را انجام خواهد داد این طوری که او دارای یک کینه در مقابل به او. ملیحه، همسر ناصر، و تاجی، همسر انتظام، رابطه خوبی با یکدیگر و هر دو در نظر سوگل شانس بد و عروس نفرین که باعث پدر در قانون خود را به در شب عروسی مرگ و نمی خواهید با او در تماس باشید. در طول مراسم تشییع جنازه، انعزام مکالمه بین مهمانان را میشنود و یک ایده برای ایجاد یک گورستان خصوصی دارد. از آنجا به سرزمین خود می رود و پس از اندازه گیری زمین، شروع به ساختن گورستان خصوصی می کند. او در مورد این با فرح صحبت می کند که دارای یک شرکت تبلیغاتی نیمه ورشکسته است. فاروق کاملا علیه او است، اما سگول با ایده خود موافق است و شروع به کار با آنتزام در برابر آرزوی فاروق می کند. از آن به بعد اختلاف نظرها شروع شد و سوگول از مگر خود، که نیمی از شرکت است، استفاده می کند تا فرح را کنار بگذارد. فرح در خانه عمویش نصیر پناه می گیرد. سگول که پول خوبی با انعزام دارد، قبرها را در بلوک های مختلف با قیمت های بالا فروش می دهد. عمو ناصر سعی می کند با سگول درباره این صحبت کند، اما سگول تنها طلاق می خواهد. در نهایت، فرخ و سوگل گرفتن طلاق و فرخ، با پیشنهاد عموی نصیر، پرت سوگل بیرون از خانه و پناه می برد در شرکت می باشد. انتظام که یک زندگی خوب با تاجی لوچ و نابارور را نداشته باشند، سقوط در عشق با سوگل و اقدام به خرید یک خانه برای او و می پرسد برای دست او را در ازدواج و آماده به انجام هر کاری برای چنین خود را به عنوان یادگیری برای پرواز به دلیل سوگل است دوست دارد پرواز کند پس از رفتن به چند کلاس، Entezam متوجه می شود که ...