سیما بعد از پنج سال زندگی مشترک با امیر، به خاطر یکی از همکاران خانم امیر، به او بدبین است. از طرفی هما، مادر سیما فوت میکند و او که وابستگی شدیدی به مادر داشته در وضعیت روحی بدی به سر میبرد و در همین حال برای او و پدرش نامههای مشکوکی میرسد که پدر سیما را متهم به داشتن همسری قبل از هما که او را به قتل رسانده است، میکند. سیما پس از جستجوی فراوان به واقعیت ماجرا پی میبرد و بدبینیاش نسبت به پدر و همسرش از بین رفته و دوباره نزد امیر باز میگردد