جوانی، برگشته از جبهههای جنگ، با دیدن ویرانیهای محل سکونتش به یاد دوران نوجوانی خود میافتد که در نتیجهی سوءتفاهمی با حسن، پسر عمویش، اختلاف داشت. میانجیگری و نصایح والدین هم در رفع این اخلاف، بدون نتیجه میماند. کینهتوزی ناشی از این اختلاف منجر به زد و خورد در مسابقهی فوتبال میشود. در مجلس عروسی برادر «موتو» و خواهر حسن، آن دو با هم آشتی میکنند... جنگ آغاز و حسن مجروح میشود. «موتو» سعی میکند او را نجات دهد لیکن موفق نمیشود تا اینکه...