فیلم از سه داستان تشکیل شده است؛ داستان اول: دو برادر دوقلو به نام «احمد» و «محمد» که شباهت فوقالعادهای به یکدیگر دارند، در یک شب عملیات در جبهه به رویارویی دشمن میروند. برادر بزرگتر به شهادت میرسد و برادر کوچکتر که زخمی است او را از مهلکه خارج میکند. یک ساعت بعد در منطقهای دور از خط مقدم نبرد، برادر کوچکتر نیز بر اثر حملهی هوایی دشمن به شهادت میرسد. داستان دوم: دختر خردسالی در انتظار بازگشت پدر از جبهه، بیقرار و سرخوش به خیابان میرود و چشم به راه میایستد. پدر از گرد راه میرسد؛ دخترک در اوج شادمانی به استقبال او میشتابد؛ اما... داستان سوم: رزمندهای بسیجی به نام «سعید» در یک تانک زخمی و بیهوش میشود. رزمندگان تازهنفس از راه میرسند و دشمن را فراری میدهند. نزدیک غروب «سعید» به هوش میآید و تشنه و گرسنه به دنبال همرزمان خود در بیابان سرگردان میشود. شب فرا میرسد و «سعید» مأیوس از یافتن دوستان در گوشهای آرام میگیرد. اما این آرامش به طول نمیانجامد...