"شوکا" یک یاغی فراری است که برای دستگیریاش جایزه تعیین شده است. او در حین فرار به اشخاص گوناگونی برخورد میکند که عدهای درصدد کمک به او و عدهای درصدد دستگیریاش هستند. شوکا بتدریج نسبت به مردم بدبین میشود و آنان را دشمن خود میپندارد. اما یک خانواده فقیر او را تحت پرستاری گرفته و از تحویل او به قوای قزاق خودداری میکنند. شوکا تحت تاثیر این بزرگواری، پس از انجام ماموریتی که به خاطر آن فراری بوده است به قزاق خانه میرود تا خویشتن را تسلیم کند تا پول جایزهاش به خانواده فقیر داده شود. و وقتی درمییابد که قزاقها او را فریب داده، آتش بازی عظیمی را سبب میشود.