این زن از زمان ظهور اواسط روز بعد از ظهر، از طریق ورود جوان مرد جوان جذاب به حصار باغش، از خواب بیدار شده است. این مرد توسط پلیس تعقیب می شود و از زن می خواهد او را پنهان کند، که بسیار به تعجب خودش است. پلیس می آید و آنها را به عقب می ریزد، شبیه سازی جنسی بین آنها به همان اندازه روز روشن است و این که آیا ورود به درب ورودی ممکن است پیشرفت بیشتری داشته باشد. زن دارای یک دختر است و روابط همیشه در کمترین زمان است. با این حال، زمانی که یک دختر یک شب یک مرد را به ارمغان می آورد، وضعیت حتی بیشتر تشدید می شود، همان مرد تنها از چند روز قبل از حصار باغ. علی رغم شوک، مرد جوان و زن، نگه داشتن توهم را که هرگز ملاقات نکرده اند، حفظ می کند، ظاهرا کسب و کار ناتمام است که باید به آن توجه داشته باشید. مرد جوان مخفیانه زن را به یادداشت می برد و اگرچه زن می داند او یک جنایتکار است و مرد دخترش او دیگر نمی تواند خواسته هایش را سرکوب کند. در لحظه ای از عمل خودپنداره و تحریک آمیز زن خود را در جبهه ی مرد جوان می یابد. آیا زن برای وسوسه؟ خیانت دخترش؟ و اجازه دهید مرد جوان مرد جوان برای از بین بردن جنایات او؟ آیا او این کار درست را انجام می دهد و این امر را پایان می دهد؟