"بکتاش" با خشونت و قدرت معدن فیروزهای را در ده قلعه بالا_ که از آن وزیر صنایع و معادن است_ اداره میکند. وقتی بکتاش درمییابد که "قادر" یکی از کارگران معدن، یک قطعه فیروزه را به "آقاعمو" که از قدیمی ترین کارگران معدن است داده او را به وسیله عواملش به قتل میرساند. آقاعمو و کارگران معدن دست از کار میکشند ولی بکتاش با عملیات ایذائی آنها را به ستوه میاورد. پسران آقاعمو بدون اطلاع پدر با عوامل بکتاش درگیر میشوند. وقوع درگیری خونین، مرگ دو تن از پسران را بدنبال دارد و این باعث میشود که آقا عمو را نیز عملاٌ در این نزاع درگیر شده و سرانجام با بکتاش به مبارزه برخیزد. پایان بکتاش در این ستیز مرگ است.