جیمز زندگی منحصر به فرد در یک قلعه لوکس است که در آن پدر و مادر او یک هتل را اداره می کند. او هرگز با دوستان خود نمی گذارد، اوقات فراغت خود را در اتاق خود می گذارد و در مهمانان هتل از خستگی و کنجکاوی سرخ می کند. جیمز بیشتر تحت تعقیب مادر کنترل خود قرار دارد که تنها می خواهد او را به تکمیل تکالیف خود برساند، بیشتر علاقه مند به گروهی از بازیکنان خوش شانس فوتبال سوئد است که در هتل اقامت دارند. هنگامی که او یکی از پسران آسیب دیده در استخر هتل را پیدا می کند، جیمز کمک های خود را ارائه می دهد و پسر را در اتاق خود به قاچاق می برد و درب را قفل می کند. جیمز با یک پسر عجیب و غریب در اتاق خودش قفل شده و برای اولین بار پیچیدگی احساسات جنسی خود را تجربه می کند.