"مسلم" علیرغم سختگیریهای ماموران به "مهدی عابدینی" طلبه جوان_ کمک می کند تا وارد روستایشان شود به تشریح انقلاب بپردازد. ماموران از این امر با اطلاع شده و "مسلم" را دستگیر میکنند ولی تظاهرات مردم سبب میشود تا او آزاد شود. طلبه جوان با تشکیل اجتماعات، به تبلیغ و ترویج انقلاب میپردازد، رئیس پاسگاه او را دستگیر میکند. اهالی روستا به تظاهرات میپردازند، رئیس پاسگاه ناچار از آزادی "عابدینی" میشود. اما هنوز دقایقی از آزادی طلبه جوان نگذشته است که او به ترغیب و قیام مردم بر علیه رژیم میپردازد. رئیس پاسگاه او را هدف گلوله قرار میدهد و خود نیز هدف گلوله قرار میگیرد.