"طراوت" مشهورترین ستاره سینما و تئاتر روز است. او یکبار ازدواج کرده که به شکست منتهی شده و اخیراٌ پس از چهارسال عشق و عاشقی با "کاوه" از او نیز جدا شده و حالا سعی میکند تنهاییاش را با میهمانیهای مجلل و عوامل ظاهری پر کند. "بابک" جوان هفده ساله مبتلا به سرطان خون، فقط شش ماه از زندگیاش باقی مانده است. او شیفته طراوت است و کوشش میکند به او نزدیک شود. پس از برخوردهای فراوان، طراوت دل به عشق بابک میسپارد غافل از اینکه اینبار نیز زندگی با او بازی تلخی را شروع کرده است. طراوت راز بابک را میفهمد و تصمیم میگیرد که او را برای معالجه به خارج ببرد. اما در هواپیما بابک آرام میمیرد.